معنی فارسی in the mass

B1

در یک اجتماع بزرگ یا مراسم دینی.

Located within a large gathering, often in a religious context.

example
معنی(example):

ما در مراسم جمعی با هم آواز خواندیم.

مثال:

We sang together in the mass.

معنی(example):

جمع شدن در مراسم جمعی در روزهای یکشنبه رایج است.

مثال:

It is common to gather in the mass on Sundays.

معنی فارسی کلمه in the mass

: معنی in the mass به فارسی

در یک اجتماع بزرگ یا مراسم دینی.