معنی فارسی in the main
B1به طور کلی، به معنای بیشتر یا در بیشتر موارد.
Generally; for the most part.
- IDIOM
example
معنی(example):
در کل، جلسه خوب پیش رفت.
مثال:
In the main, the meeting went well.
معنی(example):
در کل، ما از نتایج راضی هستیم.
مثال:
In the main, we are happy with the results.
معنی فارسی کلمه in the main
:
به طور کلی، به معنای بیشتر یا در بیشتر موارد.