معنی فارسی in the same breath

B2

زمانی که دو موضوع متناقض یا متضاد را در یک جمله بیان می‌کنید.

To say two conflicting things at once.

example
معنی(example):

نمی‌توانی بگویی که او دوستانه است و در عین حال بگویی که او بی‌ادب است.

مثال:

You can't say he is friendly and, in the same breath, say he is rude.

معنی(example):

او کار او را ستود و در عین حال نگرش او را انتقاد کرد.

مثال:

She praised his work and, in the same breath, criticized his attitude.

معنی فارسی کلمه in the same breath

: معنی in the same breath به فارسی

زمانی که دو موضوع متناقض یا متضاد را در یک جمله بیان می‌کنید.