معنی فارسی inaccurateness
B2وضعیتی که در آن چیزی دقیق یا صحیح نیست، همراه با خطا یا عدم صحت.
The quality or state of being inaccurate; lack of precision.
- NOUN
example
معنی(example):
گزارش نشان داد که در دادهها نادقتی وجود دارد.
مثال:
The report showed an inaccuracies in the data.
معنی(example):
اظهارات او با نادقتیهای حقایق مشخص شد.
مثال:
Her statements were marked by the inaccuracies of the facts.
معنی فارسی کلمه inaccurateness
:
وضعیتی که در آن چیزی دقیق یا صحیح نیست، همراه با خطا یا عدم صحت.