معنی فارسی inaction
B1 /ɪnˈækʃən/غیرفعالی یا عدم اقدام در موقعیتهایی که نیاز به اقدام دارند.
Failure to act or take action.
- noun
noun
معنی(noun):
Lack of action or activity or labor
example
معنی(example):
عدم فعالیت میتواند معمولاً به از دست دادن فرصتها منجر شود.
مثال:
Inaction can often lead to missed opportunities.
معنی(example):
عدم اقدام او در بحران توسط همه مورد توجه قرار گرفت.
مثال:
His inaction during the crisis was noted by everyone.
معنی فارسی کلمه inaction
:
غیرفعالی یا عدم اقدام در موقعیتهایی که نیاز به اقدام دارند.