معنی فارسی inbeing

B1

در حال وجود و حضور، به وضعیتی اشاره می‌کند که فرد در آن لحظه و محیط خود آگاه باشد.

The state of existing or being present.

example
معنی(example):

مدیتیشن به حضور در لحظه کمک می‌کند.

مثال:

Meditation helps in being present in the moment.

معنی(example):

با صداقت بودن، می‌توانیم به دیگران اعتماد بسازیم.

مثال:

In being honest, we can build trust with others.

معنی فارسی کلمه inbeing

: معنی inbeing به فارسی

در حال وجود و حضور، به وضعیتی اشاره می‌کند که فرد در آن لحظه و محیط خود آگاه باشد.