معنی فارسی inbent
B1خم شدن به سمت داخل، معمولاً در زمینه ساخت و ساز یا طراحی.
Bent inwards; describes a structural feature or shape.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فلز به طوری که طراحی را مناسب کند، خم شده بود.
مثال:
The metal was inbent to fit the design.
معنی(example):
یک قاب خمیده میتواند ویژگیهای یک ساختار را بهتر نشان دهد.
مثال:
An inbent frame can accentuate the features of a structure.
معنی فارسی کلمه inbent
:
خم شدن به سمت داخل، معمولاً در زمینه ساخت و ساز یا طراحی.