معنی فارسی incameration

B1

فرآیند یا عمل قرار دادن یا درون یک مکان بسته.

The act or process of enclosing or placing inside a defined space.

example
معنی(example):

درون کاشی‌کاری نقاشی‌ها کیفیت آنها را حفظ می‌کند.

مثال:

Incameration of the paintings preserves their quality.

معنی(example):

فرآیند درون‌کاوی برای آثار هنری ارزشمند حائز اهمیت است.

مثال:

The incameration process is crucial for valuable artworks.

معنی فارسی کلمه incameration

: معنی incameration به فارسی

فرآیند یا عمل قرار دادن یا درون یک مکان بسته.