معنی فارسی incension
B1بخور دادن، عملی که در آن بخور سوزانده میشود و عطر آزاد میکند.
The act or process of burning incense.
- NOUN
example
معنی(example):
بخور دادن فضا را با عطر پر کرد.
مثال:
The incension of the incense filled the room with fragrance.
معنی(example):
فرآیند بخور دادن میتواند در فرهنگهای مختلف متفاوت باشد.
مثال:
The incension process can vary between cultures.
معنی فارسی کلمه incension
:
بخور دادن، عملی که در آن بخور سوزانده میشود و عطر آزاد میکند.