معنی فارسی incenser

B1

بخورده، ابزاری که برای سوزاندن بخور و پخش عطر استفاده می‌شود.

A device or person that burns incense as part of rituals or ceremonies.

example
معنی(example):

بخورده در حال حرکت در راهرو بود و عطرهای شیرین را پخش می‌کرد.

مثال:

The incenser walked down the aisle spreading sweet scents.

معنی(example):

یک بخورده معمولاً در مراسم مذهبی استفاده می‌شود.

مثال:

An incenser is often used in religious ceremonies.

معنی فارسی کلمه incenser

: معنی incenser به فارسی

بخورده، ابزاری که برای سوزاندن بخور و پخش عطر استفاده می‌شود.