معنی فارسی incienso

B2

ماده‌ای خوشبو که از آن برای خوش‌بو کردن فضا استفاده می‌شود و به ویژه در مراسم دینی و معنوی سوزانده می‌شود.

A substance that produces a fragrant odor when burned, often used in rituals.

example
معنی(example):

من از incienso برای پاکسازی هوا استفاده کردم.

مثال:

I burned incienso to purify the air.

معنی(example):

incienso جو آرامش‌بخشی ایجاد کرد.

مثال:

The incienso created a calming atmosphere.

معنی فارسی کلمه incienso

:

ماده‌ای خوشبو که از آن برای خوش‌بو کردن فضا استفاده می‌شود و به ویژه در مراسم دینی و معنوی سوزانده می‌شود.