معنی فارسی inclinational
B1مرتبط با انحراف یا انحنا.
Pertaining to inclination or slant.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جنبههای انحنا در طراحی زیبایی آن را افزایش میدهد.
مثال:
The inclinational aspects of the design enhance its aesthetics.
معنی(example):
درک تغییرات انحنا در زمین برای برنامهریزی حیاتی است.
مثال:
Understanding inclinational changes in the terrain is crucial for planning.
معنی فارسی کلمه inclinational
:مرتبط با انحراف یا انحنا.