معنی فارسی inclinable
B1قابل انحنا یا انحراف.
Capable of being inclined or leaning.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سقف به گونهای طراحی شده است که قابل انحراف باشد تا برف را بریزد.
مثال:
The roof is designed to be inclinable to shed snow.
معنی(example):
این صندلی قابل انحراف است تا راحتی بیشتری در هنگام خواندن فراهم کند.
مثال:
This chair is inclinable for better comfort when reading.
معنی فارسی کلمه inclinable
:قابل انحنا یا انحراف.