معنی فارسی inclementness
B2کیفیت یا حالتی که در آن آب و هوا نامساعد است.
The quality of being severe or harsh in weather.
- NOUN
example
معنی(example):
بدیهای زمستان اغلب منجر به تعطیلی مدارس میشود.
مثال:
The inclementness of winter often leads to school closures.
معنی(example):
ما برای بدیهای طوفان آماده نبودیم.
مثال:
We were unprepared for the inclementness of the storm.
معنی فارسی کلمه inclementness
:کیفیت یا حالتی که در آن آب و هوا نامساعد است.