معنی فارسی inclemencies

B2

بدی‌های آب و هوایی، شامل شرایط سخت و نامساعد جوی مانند بارندگی، طوفان، و برف.

Harsh or severe weather conditions.

example
معنی(example):

بدی آب و هوا ما را وادار به ماندن در خانه کرد.

مثال:

The inclemencies of the weather forced us to stay indoors.

معنی(example):

با وجود بدی ها، رویداد هنوز موفق بود.

مثال:

Despite the inclemencies, the event was still a success.

معنی فارسی کلمه inclemencies

:

بدی‌های آب و هوایی، شامل شرایط سخت و نامساعد جوی مانند بارندگی، طوفان، و برف.