معنی فارسی inclemency

B1

به معنای شرایط بد آب و هوایی.

Harshness or severity of weather conditions.

example
معنی(example):

بدی آب و هوا ما را مجبور کرد در خانه بمانیم.

مثال:

The inclemency of the weather forced us to stay indoors.

معنی(example):

ما پیکنیک را به دلیل بدی آب و هوا لغو کردیم.

مثال:

We canceled the picnic because of the inclemency.

معنی فارسی کلمه inclemency

:

به معنای شرایط بد آب و هوایی.