معنی فارسی inclusory
B1شاملکننده، به ویژگی یا حالتی اشاره دارد که در آن تمایل به گنجاندن همه وجود دارد.
Pertaining to including or embracing a wide range of elements or individuals.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت شاملکننده این پیشنهاد توسط بسیاری ستایش شد.
مثال:
The inclusory nature of the proposal was praised by many.
معنی(example):
رویکرد شاملکننده او امکان مشارکت گستردهتر را فراهم کرد.
مثال:
His inclusory approach allowed for broader participation.
معنی فارسی کلمه inclusory
:شاملکننده، به ویژگی یا حالتی اشاره دارد که در آن تمایل به گنجاندن همه وجود دارد.