معنی فارسی incoffin

B1

در تابوت قرار دادن، عمل قرار دادن یک چیز درون یک محفظه یا تابوت.

To enclose or bury in a coffin-like manner.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند تا کپسول زمان را در تابوت قرار دهند برای نسل‌های آینده.

مثال:

They decided to incoffin the time capsule for future generations.

معنی(example):

سنن این بود که نامه‌ها را در یک جعبه مهر و موم شده قرار دهند.

مثال:

The tradition was to incoffin the letters within a sealed box.

معنی فارسی کلمه incoffin

: معنی incoffin به فارسی

در تابوت قرار دادن، عمل قرار دادن یک چیز درون یک محفظه یا تابوت.