معنی فارسی incogent

C1

غیرقانع‌کننده، به وضعیتی اطلاق می‌شود که استدلال یا دلایل ارائه‌شده موثر و قانع‌کننده نیستند.

Not convincing or logically acceptable.

example
معنی(example):

استدلال او غیرقانع‌کننده بود و دلیل روشنی نداشت.

مثال:

Her argument was incogent, lacking clear reasoning.

معنی(example):

پیشنهاد غیرقانع‌کننده موفق به قانع کردن کمیته نشد.

مثال:

The incogent proposal failed to convince the committee.

معنی فارسی کلمه incogent

: معنی incogent به فارسی

غیرقانع‌کننده، به وضعیتی اطلاق می‌شود که استدلال یا دلایل ارائه‌شده موثر و قانع‌کننده نیستند.