معنی فارسی incognite
B1ناشناس، به کسی که در معرض دیدعموم نیست و شناخته نمیشود.
Unknown or unrecognized, often referring to people or entities.
- OTHER
example
معنی(example):
هنرمند ناشناخته برای عموم به طور ناشناخته باقی ماند.
مثال:
The incognite artist remained unknown to the public.
معنی(example):
شخصیات ناشناخته زیادی تاریخ را بدون شناسایی شکل دادهاند.
مثال:
Many incognite figures shaped history without recognition.
معنی فارسی کلمه incognite
:
ناشناس، به کسی که در معرض دیدعموم نیست و شناخته نمیشود.