معنی فارسی inconducive
B1نامساعد، به حالتی اطلاق میشود که به نتیجه مناسبی منجر نمیشود.
Not conducive; not providing a favorable environment.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محیط پر سر و صدا برای مطالعه نامساعد بود.
مثال:
The noisy environment was inconducive to studying.
معنی(example):
شرایط بارانی معمولاً برای فعالیتهای خارج از منزل مناسب نیست.
مثال:
Wet conditions are often inconducive for outdoor activities.
معنی فارسی کلمه inconducive
:
نامساعد، به حالتی اطلاق میشود که به نتیجه مناسبی منجر نمیشود.