معنی فارسی inconnexion
B1عدم ارتباط، به وضعیتی اشاره دارد که رویدادها یا پدیدهها به طرز مؤثری به هم متصل نشدهاند.
Lack of connection or relationship, especially in contexts of cause and effect.
- NOUN
example
معنی(example):
عدم ارتباط میان رویدادها دشوار بود که پیگیری شود.
مثال:
The inconnexion between events was difficult to trace.
معنی(example):
در نتایج این مطالعه عدم ارتباط واضحی وجود دارد.
مثال:
There is a clear inconnexion in the results of the study.
معنی فارسی کلمه inconnexion
:
عدم ارتباط، به وضعیتی اشاره دارد که رویدادها یا پدیدهها به طرز مؤثری به هم متصل نشدهاند.