معنی فارسی inconsecutive
B1به حالتی اشاره دارد که توضیحات یا موارد پس از هم نمیآیند.
Not following a consecutive order; non-sequential.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اعداد در آزمون نامتوالی بودند.
مثال:
The numbers on the test were inconsecutive.
معنی(example):
او خطوط نامتوالی را روی کاغذ کشید.
مثال:
He drew inconsecutive lines on the paper.
معنی فارسی کلمه inconsecutive
:
به حالتی اشاره دارد که توضیحات یا موارد پس از هم نمیآیند.