معنی فارسی inconsumed
B1تعریف کامل به فارسی: غیرمستهلک، به منابع یا انرژیای اشاره میکند که هنوز استفاده نشدهاند.
Not consumed or used up.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منابع با وجود تقاضا، غیرمستهلک باقی ماندند.
مثال:
The resources remained inconsumed despite the demand.
معنی(example):
انرژی غیرمستهلک میتواند به اهداف دیگر هدایت شود.
مثال:
Inconsumed energy can be redirected to other purposes.
معنی فارسی کلمه inconsumed
:
تعریف کامل به فارسی: غیرمستهلک، به منابع یا انرژیای اشاره میکند که هنوز استفاده نشدهاند.