معنی فارسی incontaminable

B1

تعریف کامل به فارسی: غیرقابل آلودگی، به موادی اشاره دارد که تحت هیچ شرایطی نمی‌توانند آلوده شوند.

Not able to be contaminated.

example
معنی(example):

Laboratory محیط غیرقابل آلودگی را برای آزمایش‌ها حفظ می‌کند.

مثال:

The laboratory maintains an incontaminable environment for experiments.

معنی(example):

برخی مواد به گونه‌ای طراحی شده‌اند که غیرقابل آلودگی باشند تا ایمنی فراهم شود.

مثال:

Certain materials are designed to be incontaminable for safety.

معنی فارسی کلمه incontaminable

: معنی incontaminable به فارسی

تعریف کامل به فارسی: غیرقابل آلودگی، به موادی اشاره دارد که تحت هیچ شرایطی نمی‌توانند آلوده شوند.