معنی فارسی incorrodable
B2فلزی که زنگ نمیزند و در برابر تأثیرات شیمیایی مقاوم است.
Unable to be corroded or damaged by chemical reactions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این فلز ضد زنگ است و سالها دوام خواهد آورد.
مثال:
This metal is incorrodable and will last for years.
معنی(example):
مواد ضد زنگ در ساخت و ساز ضروری هستند.
مثال:
Incorrodable materials are essential in construction.
معنی فارسی کلمه incorrodable
:
فلزی که زنگ نمیزند و در برابر تأثیرات شیمیایی مقاوم است.