معنی فارسی incorrigibly

C1

به شکلی که امکان اصلاح یا تغییر آن وجود ندارد.

In a manner that is incapable of being corrected or reformed.

example
معنی(example):

او باوجود هشدارهای متعدد، به طرز غیرقابل اصلاح رفتار کرد.

مثال:

He behaved incorrigibly despite numerous warnings.

معنی(example):

او به طرز غیرقابل اصلاح به هر توصیه‌ای که داده شد، بی‌توجهی کرد.

مثال:

She incorrigibly ignored every piece of advice given.

معنی فارسی کلمه incorrigibly

: معنی incorrigibly به فارسی

به شکلی که امکان اصلاح یا تغییر آن وجود ندارد.