معنی فارسی incrept

B2

خزیدن به آرامی و با احتیاط به جایی.

To have moved slowly and quietly into a place.

example
معنی(example):

گربه به آرامی به اتاق خزید.

مثال:

The cat incrept silently into the room.

معنی(example):

او به سایه‌ها واپس خزید تا دیده نشود.

مثال:

He incrept back into the shadows to avoid being seen.

معنی فارسی کلمه incrept

: معنی incrept به فارسی

خزیدن به آرامی و با احتیاط به جایی.