معنی فارسی indecomposableness
C2ویژگی غیرقابل تجزیه بودن، عدم توانایی در تقسیم به اجزا.
The quality of being indecomposable; not able to be divided into parts.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل تجزیه بودن برخی مولکولها موضوع کلیدی در شیمی آلی است.
مثال:
The indecomposableness of certain molecules is a key topic in organic chemistry.
معنی(example):
محققان غیرقابل تجزیه بودن ساختارهای پیچیده در فیزیک را مطالعه میکنند.
مثال:
Researchers study the indecomposableness of complex structures in physics.
معنی فارسی کلمه indecomposableness
:
ویژگی غیرقابل تجزیه بودن، عدم توانایی در تقسیم به اجزا.