معنی فارسی indefinability
B2عدم توانایی در تعریف یک مفهوم به وضوح، معمولاً به دلیل پیچیدگی یا عدم وجود استانداردهای مشخص.
The quality of being impossible to define or describe clearly.
- NOUN
example
معنی(example):
نامشخص بودن عشق، آن را به موضوعی پیچیده در ادبیات تبدیل میکند.
مثال:
The indefinability of love makes it a complex subject in literature.
معنی(example):
نامشخص بودن برخی احساسات میتواند منجر به سوءتفاهمها شود.
مثال:
The indefinability of certain emotions can lead to misunderstandings.
معنی فارسی کلمه indefinability
:عدم توانایی در تعریف یک مفهوم به وضوح، معمولاً به دلیل پیچیدگی یا عدم وجود استانداردهای مشخص.