معنی فارسی indefinableness

B2

ویژگی که به موجب آن یک مفهوم نمی‌تواند به طور واضح توصیف یا تعریف شود.

The state of being incapable of being defined or described precisely.

example
معنی(example):

نامشخص بودن زیبایی یک موضوع رایج در فلسفه است.

مثال:

The indefinableness of beauty is a common topic in philosophy.

معنی(example):

فیلسوفان اغلب درباره نامشخص بودن شادی صحبت می‌کنند.

مثال:

Philosophers often discuss the indefinableness of happiness.

معنی فارسی کلمه indefinableness

:

ویژگی که به موجب آن یک مفهوم نمی‌تواند به طور واضح توصیف یا تعریف شود.