معنی فارسی indevirginate

C2

غیر باکره کردن، به معنای از بین بردن حالت باکرگی در معنای احساسی یا جسمی.

To remove virginity; to cause a person to lose that state.

example
معنی(example):

باور بر این بود که آیین باستانی می‌تواند شرکت‌کنندگان را غیر باکره کند.

مثال:

The ancient ritual was believed to indevirginate the participants.

معنی(example):

او احساس می‌کرد که این تجربه به نوعی او را غیر باکره می‌کند.

مثال:

She felt that the experience would indevirginate her in a metaphorical sense.

معنی فارسی کلمه indevirginate

: معنی indevirginate به فارسی

غیر باکره کردن، به معنای از بین بردن حالت باکرگی در معنای احساسی یا جسمی.