معنی فارسی indexation
B2عمل یا فرایند مرتبسازی و سازماندهی اطلاعات بهگونهای که بتوان آن را بهراحتی پیدا کرد.
The process of organizing data so that it can be retrieved efficiently.
- NOUN
example
معنی(example):
نمایهسازی یک فرآیند مهم برای سازماندهی دادهها است.
مثال:
Indexation is an important process for organizing data.
معنی(example):
نمایهسازی کتابها به خوانندگان اجازه میدهد که اطلاعات را بهسرعت پیدا کنند.
مثال:
The indexation of books allows readers to find information quickly.
معنی فارسی کلمه indexation
:
عمل یا فرایند مرتبسازی و سازماندهی اطلاعات بهگونهای که بتوان آن را بهراحتی پیدا کرد.