معنی فارسی indifferencies

B1

بی‌تفاوتی‌ها، وضعیت یا ویژگی‌های بی‌تفاوتی.

Instances or expressions of indifference.

example
معنی(example):

بی‌تفاوتی‌های جمعیت در طول سخنرانی مشهود بود.

مثال:

The indifferencies of the crowd were evident during the speech.

معنی(example):

او بی‌تفاوتی‌ها را در میان دوستانش متوجه شد.

مثال:

She noticed the indifferencies among her friends.

معنی فارسی کلمه indifferencies

: معنی indifferencies به فارسی

بی‌تفاوتی‌ها، وضعیت یا ویژگی‌های بی‌تفاوتی.