معنی فارسی indigenate
B1بومیسازی، فرآیند طبیعی کردن یا سازگار کردن چیزی با یک منطقه خاص است.
To make something native to a specific region or environment.
- VERB
example
معنی(example):
بومیسازی به معنای طبیعی کردن چیزی به یک منطقه خاص است.
مثال:
To indigenate is to make something native to a particular region.
معنی(example):
هدف این است که گونهها را در زیستگاه جدید بومی کنیم.
مثال:
The goal is to indigenate the species in the new habitat.
معنی فارسی کلمه indigenate
:
بومیسازی، فرآیند طبیعی کردن یا سازگار کردن چیزی با یک منطقه خاص است.