معنی فارسی indirected

B1

به معنای عدم هدایت یا عدم استقامت در فرآیند یا عمل، در اینجا در مورد نتایج به کار میرود.

Not directed or controlling; lacking clear guidance or intended outcome.

example
معنی(example):

عملیات هدفمند تحت تأثیر نتایج غیرهدفمند قرار گرفت.

مثال:

The directed actions were overshadowed by the indirected results.

معنی(example):

رویکرد غیرمستقیم او به حل مشکل موجب سردرگمی تیم شد.

مثال:

Her indirected approach to solving the problem confused the team.

معنی فارسی کلمه indirected

: معنی indirected به فارسی

به معنای عدم هدایت یا عدم استقامت در فرآیند یا عمل، در اینجا در مورد نتایج به کار میرود.