معنی فارسی indiscoverably
B1به صورت غیرقابل کشف، به روشی که نتوان آن را تشخیص داد.
In a manner that cannot be discovered.
- ADVERB
example
معنی(example):
این اطلاعات به طور غیرقابل کشف در بایگانیها پنهان شده بود.
مثال:
The information was indiscoverably hidden in the archives.
معنی(example):
او احساس میکرد که احساسات واقعیاش به طور غیرقابل کشف پنهان شدهاند.
مثال:
She felt that her true feelings were indiscoverably buried.
معنی فارسی کلمه indiscoverably
:
به صورت غیرقابل کشف، به روشی که نتوان آن را تشخیص داد.