معنی فارسی indiscreetly
B2به صورت بیاحتیاط، در حالی که به حریم خصوصی دیگران احترام نمیگذارد.
In a manner that lacks discretion or prudence.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور بیاحتیاطی در مورد مسائل خصوصی صحبت کرد.
مثال:
He spoke indiscreetly about private matters.
معنی(example):
به طور بیاحتیاطی به اشتراک گذاری رازها میتواند دوستیها را آسیب بزند.
مثال:
Indiscreetly sharing secrets can hurt friendships.
معنی فارسی کلمه indiscreetly
:
به صورت بیاحتیاط، در حالی که به حریم خصوصی دیگران احترام نمیگذارد.