معنی فارسی indiscriminatory
B1بدون تمایز و قائل نشدن تفاوت؛ اعمالی که به همه افراد به یک اندازه تأثیر میگذارد.
Not making distinctions; applying the same treatment to all without differentiation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سیاستهای بیتوجه به تمامی افراد به یک اندازه تأثیر گذاشت، بدون توجه به وضعیت.
مثال:
The indiscriminatory policies affected everyone equally, regardless of status.
معنی(example):
اقدامات بیتوجه میتواند به عواقب جمعی برای همه منجر شود.
مثال:
Indiscriminatory actions can lead to collective consequences for all.
معنی فارسی کلمه indiscriminatory
:
بدون تمایز و قائل نشدن تفاوت؛ اعمالی که به همه افراد به یک اندازه تأثیر میگذارد.