معنی فارسی indiscriminatively
B1به صورت بیتوجه و بدون آنکه تفاوتی قائل شود.
In a way that does not make distinctions; without careful consideration.
- ADVERB
example
معنی(example):
حیواناتی که عادات تغذیه بیتوجهی دارند میتوانند به اکوسیستمها آسیب بزنند.
مثال:
Animals with indiscriminatively feeding habits can harm ecosystems.
معنی(example):
این نرمافزار به طور بیتوجهی فیلتر میکند و منجر به بسیاری از شناساییهای غلط میشود.
مثال:
The software filters indiscriminatively, leading to many false positives.
معنی فارسی کلمه indiscriminatively
:
به صورت بیتوجه و بدون آنکه تفاوتی قائل شود.