معنی فارسی indistinguishableness
C1غیرقابل تشخیص بودن، خاصیت یا ویژگیای که دو یا چند چیز را تقریبا یکسان میسازد و نمیتوان آنها را از هم متمایز کرد.
The quality of being unable to be distinguished from others; indistinctness.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل تشخیص بودن دوقلوها باعث شد که سخت از هم تشخیص داده شوند.
مثال:
The indistinguishableness of the twins made it hard to tell them apart.
معنی(example):
دانشمندان به بررسی غیرقابل تشخیص بودن گونههای مشابه در طبیعت پرداختند.
مثال:
Scientists studied the indistinguishableness of similar species in the wild.
معنی فارسی کلمه indistinguishableness
:غیرقابل تشخیص بودن، خاصیت یا ویژگیای که دو یا چند چیز را تقریبا یکسان میسازد و نمیتوان آنها را از هم متمایز کرد.