معنی فارسی indivinable

B1

غیرقابل تفکیک، به معنای اینکه نمی‌توان چیزی را از دیگری جدا کرد.

Unable to be separated or divided.

example
معنی(example):

به عقیده او، احساسات غیرقابل تفکیک هستند؛ آنها نمی‌توانند از یکدیگر جدا شوند.

مثال:

In her opinion, emotions are indivinable; they cannot be separated from one another.

معنی(example):

برخی مفاهیم به قدری درهم تنیده‌اند که غیرقابل تفکیک احساس می‌شوند.

مثال:

Some concepts are so intertwined that they feel indivinable.

معنی فارسی کلمه indivinable

:

غیرقابل تفکیک، به معنای اینکه نمی‌توان چیزی را از دیگری جدا کرد.