معنی فارسی indivisibility
B2غیر قابل تقسیم بودن به وضعیتی اطلاق میشود که در آن چیزی نمیتواند به بخشهای کوچکتر تقسیم شود.
The state of being unable to be divided or separated.
- NOUN
example
معنی(example):
غیر قابل تقسیم بودن ملت برای قدرت آن اهمیت دارد.
مثال:
The indivisibility of the nation is important for its strength.
معنی(example):
غیر قابل تقسیم به این معنا است که چیزی نمیتواند به بخشهای کوچکتر تقسیم شود.
مثال:
Indivisibility means that something cannot be divided into parts.
معنی فارسی کلمه indivisibility
:غیر قابل تقسیم بودن به وضعیتی اطلاق میشود که در آن چیزی نمیتواند به بخشهای کوچکتر تقسیم شود.