معنی فارسی indivinity
B2غیرت، کیفیت یا ویژگی مشخص و متمایز که به یک فرد یا چیز تعلق دارد.
The quality or state of being unique or individual in essence.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرت روح او در مهربانیاش مشهود بود.
مثال:
The indivinity of her spirit was evident in her kindness.
معنی(example):
غیرت میتواند نشاندهنده جوهره یا کیفیتی باشد که به طور منحصر به فرد مشخص میباشد.
مثال:
Indivinity can describe an essence or quality that is uniquely characteristic.
معنی فارسی کلمه indivinity
:غیرت، کیفیت یا ویژگی مشخص و متمایز که به یک فرد یا چیز تعلق دارد.