معنی فارسی indocible

B1

غیرقابل آموزش، وصف فردی که آموزش یا تربیت نمی‌شود.

Incapable of being taught or instructed.

example
معنی(example):

دانشجوی غیرقابل آموزش از پیروی از هر قاعده‌ای امتناع کرد.

مثال:

The indocible student refused to follow any rules.

معنی(example):

طبیعت غیرقابل آموزش او اغلب به درگیری با معلمان منجر می‌شد.

مثال:

Her indocible nature often led to conflicts with teachers.

معنی فارسی کلمه indocible

: معنی indocible به فارسی

غیرقابل آموزش، وصف فردی که آموزش یا تربیت نمی‌شود.