معنی فارسی indocilely

B1

به طور غیرقابل آموزش، به نحوی که نشان دهنده عدم تمایل به یادگیری یا تبعیت باشد.

In a manner that is untaught or uncontrollable.

example
معنی(example):

او در طول ارائه به طور غیرقابل آموزش عمل کرد.

مثال:

He acted indocilely during the presentation.

معنی(example):

کودک به طور غیرقابل آموزش تمام دستورالعمل‌ها را نادیده گرفت.

مثال:

The child indocilely ignored all instructions.

معنی فارسی کلمه indocilely

:

به طور غیرقابل آموزش، به نحوی که نشان دهنده عدم تمایل به یادگیری یا تبعیت باشد.