معنی فارسی indowed
B1احاطه شده به معنای وجود پنجرهها یا نور طبیعی در یک فضا است.
Having windows; allowing light and air to enter.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اتاق با نور خورشید فراوانی احاطه شده بود.
مثال:
The room was indowed with plenty of sunlight.
معنی(example):
طراحی احاطه شده فضایی باز را امکانپذیر کرد.
مثال:
The indowed design allowed for an open atmosphere.
معنی فارسی کلمه indowed
:احاطه شده به معنای وجود پنجرهها یا نور طبیعی در یک فضا است.