معنی فارسی indubious
C1بدون شک، بیتردید.
Not open to doubt; certain and clear.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
استعداد بیتردید او همه را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
His indubious talent impressed everyone.
معنی(example):
او درک بیتردیدی از موضوع داشت.
مثال:
She had an indubious understanding of the topic.
معنی فارسی کلمه indubious
:بدون شک، بیتردید.