معنی فارسی indwellingness

B1

حضور یا وجود درون‌ساز، به تجربه و حالت روحی یا خلاقیت درون افراد اشاره دارد.

The state of residing or existing within; often refers to inner qualities.

example
معنی(example):

حضور روح در لحظات ساکت قابل احساس است.

مثال:

The indwellingness of spirit can be felt in the quiet moments.

معنی(example):

او به موجودیت خلاقیت در هر شخص معتقد است.

مثال:

He believes in the indwellingness of creativity in every person.

معنی فارسی کلمه indwellingness

: معنی indwellingness به فارسی

حضور یا وجود درون‌ساز، به تجربه و حالت روحی یا خلاقیت درون افراد اشاره دارد.