معنی فارسی inextricability
C1ویژگیای که نمیتوان آن را از چیز دیگری جدا کرد.
The quality of being impossible to disentangle or separate.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرقابل تفکیک بودن آنها باعث شده بود که دوستان جدایی ناپذیری باشند.
مثال:
Their inextricability made them inseparable friends.
معنی(example):
غیرقابل تفکیک بودن طبیعت و پرورش موضوعی مورد بحث است.
مثال:
The inextricability of nature and nurture is a debated topic.
معنی فارسی کلمه inextricability
:
ویژگیای که نمیتوان آن را از چیز دیگری جدا کرد.